هم‌سایه‌های ساده‌ای داریم:

فوتبال تماشا می‌کنند،

تخمه می‌شکنند

و با گُل زدن هر تیمی جیغ می‌کشند.

 

تنها کابوسشان دفترچه‌های قسطِ آن‌هاست

و می‌توانند ساعت‌ها حرف بزنند

بدون این که به‌راستی حرفی زده باشند. 

در صفِ بنزین چه‌گوارا می‌شوند،

وقتِ رد شدن از چهارراه‌ها

به پاس‌بان‌ها لب‌خندهای شش در چهار می‌زنند

از ترسِ جریمه شدن

و تنها اعتراضشان 

به افزایش قیمتِ وایگراست!

 

برای ماشین‌های قسطی‌شان

تخم‌مرغ می‌شکنند،

به جادو جمبل معتقدند

و شب به شب خوابِ آنتالیا می‌بینند.

 

هر هفته هم‌سرانشان را به آرایش‌گاه می‌فرستند

با این امید که یک‌بار

جنیفر لوپز از آرایش‌گاه به خانه برگردد

و از سیاست همان‌قدر وحشت دارند

که از عقرب!

 

هم‌سایه‌های ساده‌ای داریم:

ساده به دنیا می‌آیند،

ساده سواری می‌دهند

و ساده می‌میرند...