کفاش محله‌ی شکنجه‌گر،

به لکه‌های خون روی کفش‌های او مشکوک است‌.

لکه‌های سُرخی که همه روزه تکرار می‌شوند.

او شکنجه‌گر را کارمندِ یک اداره می‌پندارد...

کارمندی که هر شب‌

با کفش‌های خون‌آلود به خانه برمی‌گردد.