من که اسیرِ مِه شدم

بی سپر و زِرِه شدم

خسته و زار و له شدم

نامیِ بی نشان من!

من که گره گره شدم

بختِ که را گشوده ای؟

 

مال و منال و ثروتم

جاه و جلال و شوکتم

علم و کمال و کسوتم

سارق کاردان من!

اینهمه را گذاشتی

خواب مرا ربوده ای؟