بانوی پشت پنجره ماتم گرفته است

هفت آسمان پوچ مرا غم گرفته است
 

ابلیس پشت پنجره ایی خیس،بی قرار

فریاد می زند دل من هم گرفته است
 

دستان مرد یخ زده را بعد سالها

دختر کنار پنجره محکم گرفته است
 

زن عاشقست و توی دلش حدس می زند

بیماری «برو به جهنم»گرفته است
 

او یک فرشته بود سپس دیو شد سپس..

هر چند زن قیافه آدم گرفته است
 

ای شعر،هرزه ای که نگاه غریبه ات

امروز شکل «حضرت مریم»گرفته است

 

لبخند هی بزن به مخاطب... و تا ابد

از حال من نپرس که حالم گرفته است