sniff یغما گلرویی

مثل صدای خنده‌ی بچه توی عزا،

آهنگِ کُندِ ثانیه‌هامو به هم زدی

یه مالنا شدی و توی خواب‌های من،

با کفشِ سرخِ پاشنه بلندت قدم زدی

فرخ‌لقاءِ قلعه‌ی سنگیِ فیس‌بوک،

با دیدن یه عکست امیرارسلان شدم

مثل زنی که عشقشو آبستنه می‌خوام،

روح تو رو ادامه بدم تو تنِ خودم

توی‌چشات مدیترانه‌ی طوفانی داری و

یه سرزمین کشف‌نشده پشتِ پیرهنت

نخلا تو فصلِ خرما به تو فکر می‌کنن،

مردا همه مجسمه می‌شن با دیدنت

به عابرای بی‌خبرِ کوچه رحم کن،

اِنقدر دل هوایی کن و خواستنی نباش

از وقتی پا برهنه تو ساحل قدم زدی،

دائم نهنگا غرق می‌شن توی ماسه‌هاش

من عاشقت شدم مثِ افسانه‌های دور،

مثل جوونِ اولِ فیلمی سیاه سفید

که با نگاهِ دختری از پشتِ پنجره،

از زنده‌گیش و آرزوهاش دست می‌کشید

تو سر رسیدی از توی خوابای بچه‌گیم،

دنیام توی حریم نگاهت خلاصه شد

نسکافه‌های بی‌شکرِ روزمره‌گی،

با بستنیِ عشقِ تو کافه‌گلاسه شد

با من خودی شدی مثِ لبخند با ژوکوند،

تو خونه کردی مثل یه تحریر تو صدام

چشمامو روی هفته‌های لعنتی ببند،

هر بوسه‌ی تو یعنی یه قرص دیازپام

همقدِ عکس آلبوم کهنه جوون شدم،

دستام دارن جوانه می‌دن عین یه درخت

از چشم من قشنگ‌ترین پرچمِ جهان،

تصویر سینه‌بندِ توئه روی بندرخت

خنده‌ت نمک پاشید روی زالوی هاری که

خون ترانه‌های منو مزه مزه کرد

تو شعر من وزارت ارشادو سیل برد،

وقتی که عطر تو همه‌ دنیامو قبضه کرد

مِن‌بعد زیر سلطه‌ی چنگیز هم بریم،

من با تو روزگارمو تعریف می‌کنم

تا راه هیچ شاعری سمتِ تو کج نشه،

خطِ سفیدِ عابرو اِسنیف می‌کنم...